نقد فیلمهای جشنواره فیلم فجر|عکاسی در پرده سینما، ترومن شو در شهرک
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۴۱۵۴۷
در این یادداشت سید سعید هاشم زاده به نقد و بررسی فیلمهای "شهرک" و "۲۸۸۸" پرداخته و معتقد است که این ۲ فیلم در نطفه خفه شده و از بین رفتهاند. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم-سیدسعید هاشمزاده درباره فیلمهای شهرک و "2888" که در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند نوشت:
شاید این تنها متن نگارنده در این روزها باشد که به خود فیلمها اشارهای مستقیم نمیکند و میخواهد پرسشهایی راه بیندازد و از پرسشها به سمت و سوی فیلم برود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کیوان علی محمدی فیلمی ساخته است که نشان دفرمگی روش و شیوه فیلمسازی خودشان است. آنها عکس میگیرند تا فیلم بسازند و هنگامیکه به سمت و سوی داستان پردازی یا فضاسازی در سینما میروند مانند یک کودک ناآزموده تلوتلو میخورند و به ورطه خندهدار غلو و پراکندهگویی میرسند. یک فیلم شلخته که جز تصویر سازیهایش آن هم مجزا از کلیت اثر، چیزی برای ارائه ندارد. اگر سه فیلم در جشنواره را میتوان نام برد که با دیدن آنها میتوان خندید، خندید ناخواسته، یا گریه کرد، گریه ناخواسته، فیلم 2888 یکی از این سه تا است. فیلمیکه نمیداند اگر شخصیت نسازد نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و صحنه غلیظ عاطفی بسازد. فیلمی که نمیداند اگر داستان نداشته باشد نمیتواند شخصیت را تشریح کند و به اوج و فرود او بپردازد. فیلمی که نمیداند اگر جغرافیا نسازد نمیتواند ما را با موقعیت آشنا کند. و بدیهیاتی از این قبیل. با بازیگرانی کار درست مثل مرتضی اسماعیل کاشی چگونه میتوان شخصیتی خلق نکرد و این پدیدهای را که میبینیم بر پرده سینما آورد. این حیف و میل کردن سرمایه که نه، حیف و میل کردن زمان است. ساز خود را به هر شکلی زدن است. بدون اصول کار کردن است و در نهایت تنزلی است باور نکردنی که به سراغ یک زوج دوست داشتنی آمده است. زوج دوست داشتنی بنکدار و علیمحمدی، حداقل برای من، قرار بود زبان دیگری، مانند زبان ساختار شکن و شاعرانه را وارد سینمای ایران بکنند. هر چند غلیظ و شخصی و عکاسانه، اما برایم مهم نبود، قرار بود از دیدن آثار آنها چیز دیگری ببینم، که این افول را دیدم.
شهرک علی حضرتی اما اینقدر در بدیهیات نمانده بود. بلکه نیاز به دراماتورژی داشت که بتواند از ایدههای شناخته شده جلوتر برود. شهرک جسور نیست. در واقع جسارت ندارد تا بتواند جهانی جدید خلق کند و اثر را از مدیوم سینما به سطح اجتماعی برساند. خفقان و سلطه و جباریت مفاهیمی است که در اینگونه داستانها از سویه روانکاوی یا جامعهشناسی مطرح میشود و بسط و گسترش مییابد. در واقع این داستان از سطح یک موضوع شخصی به موضوعی روانکاوانه یا جامعهشناسانه باز میشود و نقد فراتر از حد قالب داستان را مطرح میکند. شهرک میتوانستهای زیادی را در برابر دیدگانمان میگذارد. اینکه میتوانست جهانی کافکایی بسازد یا جهانی اورولی را... میتوانست در بستر ملودراماتیک عشق یا روانکاوانه اختلال شخصیتی حرکت کند. تمامی اینها میتوانستهایی است که نشده، شکل نگرفته، و اساساً به آن فکر نشده است.
شهرک از این سطوحی که نام بردیم به سطحی فرو غلتیده که نازلترین سطحها است یعنی علاقه به سینما، یک گیجی موقت و سپس رسیدن به آرزوی بازیگری. این سه مورد تمام مفاهیمی که میتوانست فیلم را غنیتر کند از میان میبرد. و در واقع سوژه را در ذهن سازنده تقلیل میدهد. ایده شهرک به جرأت فراتر از ایدههای حال حاضر جشنواره است اما چه حیف که این ایده تبدیل به اثر نشده است.
شاید سخن از دراماتورژ بد نباشد. شخصی که میتواند به عنوان نویسنده کمکی یا بازنویس یا حتی نویسنده مشترک یا مستقل یک ایده را بررسی کند، رشد و نمو دهد و در نهایت به نگارش در آورد. دراماتورژ نیاز سینمای این روزهای ما است. فردی که به جامعهاش مینگرد، مسائل را به سوژه پیوند میزند. حذف و اضافه میکند و بسط میدهد و به کاستیها کمک میکند. داستان را برای اجرا مینویسد نه اینکه داستان را با تخیلی جدا از مسائل اجرایی به نگارش در آورد و سپس به مخاطب نگاه میکند. مخاطبی که چگونه و به چه شکل باید به فیلم و سوژهاش نزدیک شود. دراماتورژ همه اینها هست و بخشهای دیگر را نیز شامل میشود. سینمای امروز ما با ورود همین عنصر میتواند کارگردانان را از بی راهه به راهی کاربردی و خلاقه ببرد. دراماتورژ مشاور زمانه ما است که اثر هنری را، هنر دراماتیکی چون سینما را غنا میبخشد.
تصور نگارنده این است که فیلمهای 2888 و شهرک هدر رفتهاند. یکی میتوانست سینمایی باشد که به صدا اهمیت میدهد و دیگری میتوانست جهانی دیگرگون را به ما معرفی کند. هر دو میتوانستند در راستای مفاهیمی کهن و ایدههایی جدید ایجاد شوند اما در نطفه خفه شدهاند. از بین رفتهاند و به پدیدههایی غیر قابل دیدن و گاه غیر قابل تحمل تبدیل شدهاند. سینما نه عکاسی است و نه ساده انگاری، سینما مؤلفی باهوش میخواهد که جوانبی گوناگون را گسترش دهد.
نقد فیلم های جشنواره فجر| "بیرویا" و "بدون قرار قبلی" : آدمها و ذهنیتهانقد فیلمهای جشنواره فیلم فجر| "موقعیت مهدی" تراژدی عاشورایی که چشم انتظارش بودیمانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۴۱۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران
تا پیش از شیوع کرونا و تغییرات مدیریتی در سینما، چند سالی بود که جشنواره فیلم فجر نه فقط در بهمنماه بلکه در اردیبهشت با ساختار و شمایلی متفاوت برگزار میشد و میزبان سینماگران و فیلمهایی از کشورهای دیگر بود.
به گزارش ایسنا، جشنواره جهانی فجر با وجود برخی انتقادهایی که در داخل کشور نسبت به آن مطرح میشد، جایگاهی پیدا کرده بود که در همان چند دورهی برگزاری چهرههای بنامی از سینمای دنیا را به ایران کشاند از جمله پل ژوزف شریدر که درست در همین روز چهارم اردیبهشتماه در نشستی خبری در پردیس سینمایی چارسو مقابل خبرنگاران ایرانی نشست.
نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکاییشریدر -فیلمنامهنویس و کارگردان مشهور امریکایی - که فیلمنامههای «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی را نوشته و در روزهای گذشته فیلم جدیدش با نام «اوه، کانادا» به بخش مسابقه اصلی جشنواره کن راه یافته است، اردیبهشت سال ۱۳۹۸ به جشنواره جهانی فجر در تهران آمد و پس از برگزاری یک کارگاه فیلمنامه نویسی، در یک نشست خبری پاسخگوی سوال اهالی رسانه شد.
او در آن نشست با اشاره به اینکه «در دنیا چند فستیوال هستند که میتوان جشنواره جهانی فجر را با آنها مقایسه کرد مثل جشنواره تورنتو ولی از ابعاد این جشنواره و تعداد فیلمهای حاضر در آن شگفتزده شدم» درباره آشنایی خود با سینمای ایران گفته بود: «درباره جایگاه سینمای ایران که تردیدی نیست چون جایگاه ویژهای دارد. در ۱۵ سال گذشته (تا سال ۱۳۹۸) سه نهضت ملی سینمای ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفته و همیشه این انتظار میرود که در هر جشنوارهای از سینمای ایران فیلمی حضور داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب، سینمای ایران با کیارستمی شروع شد ولی بعد به فرهادی رسیدیم و حالا هم فیلمهای دیگری هستند. یکی از دوستان من گادفری چیشایر (منتقد آمریکایی) است که فیلمهای ایرانی زیادی دیده و کتابی درباره سینمای ایران مینویسد و به من فیلمهای ایرانی پیشنهاد میدهد.»
شریدر که سال گذشته در جشنواره فیلم ونیز با دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری تقدر شد، درباره آینده سینما با وجود شبکههای مختلف و کمپانیهایی مثل نتفلیکس بیان کرده بود: «من فکر میکنم در این صد سال هرچه آموختیم خیلی به کارمان نیاید چون همه چیز تغییر کرده، مدت زمان فیلمها عوض شده و اینکه کجا فیلم ببینیم و چگونگی پخش و عرضه، همگی تغییر کرده است. قبلاً فکر میکردم در یک مقطع گذار هستیم ولی الان فکر میکنم در یک مقطع گذار دائم هستیم. الان دیگر بازار هدف، آمریکاییها نیستند بلکه برای چینیها میسازیم.»
وی همچنین با اشاره به رشد روزافزون تکنولوژی گفته بود: «در حالیکه فیلمها منحصر به کلاس خاصی از فیلمسازان بودند، تکنولوژی این مرزها را شکسته و هر کسی میتواند فیلم بسازد. پس خبر خوب برای آینده سینما این است که هر کسی میتواند فیلم بسازد ولی خبر بد این است که دیگر نمیشود امرار معاش کرد.»
شریدر در بخشی دیگر از آن نشست درباره اینکه به نظر میرسد شناختش از سینمای ایران بیشتر با فیلمسازانی باشد که به نوعی سیاسی شناخته شدهاند، بیان کرده بود: «تا جایی که من میدانم دو نوع سینما در ایران وجود دارد؛ یکی برای مجامع عمومی است و یکی هم داخلی و من بیشتر فیلمهایی را دیدهام که بیرون نمایش داشتهاند، اما فیلمهایی را که درباره جنگ بوده چون خارج از کشور چندان نمایشی نداشته مسلماً ندیدهام. شما مثل فیلیپین دو سینمای داخلی و خارجی دارید و به همین دلیل دو جشنواره فجر هم دارید. با این حال من هیچکدام از کارگردانها مثل کیارستمی، فرهادی و پناهی را سیاسی نمیدانم ولی میدانم فیلمهای سیاسی جذابی میشود اینجا ساخت.
این فیلمساز امریکایی در آن مقطع در واکنش به تحریمهای رییس جمهور وقت ایالات متحده (دونالد ترامپ) علیه ایران و آسیبهای آن به هنرمندان و سینما با ابراز تأسف از تحریمها اظهار کرده بود: «الان دورانی است که نمیشود به امریکایی بودن افتخار کرد، در حالی که من همیشه و حتی زمان جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار میکردم. در حال حاضر آنچه پیش آمده به بهانه تغییر رژیم ایران و در واقع برای دستیابی به نفت و منابع طبیعی شما است و این چیزی است که در ۱۰۰ سال گذشته وجود داشته و تأثیر یک هنرمند در مقایسه با ماشین پروپاگاندا خیلی اندک است. به همین دلیل به نظرم این وضعیت بسیار عذابآور است.»